معنی آنی بال - جستجوی لغت در جدول جو

لغت نامه دهخدا

خطیر، شریف، عزیز، شگرف، امری که در آن اهتمام شود

آلبالو، میوۀ سرخ رنگ، گرد وکوچک با طعم ترش و مطبوع شبیه گیلاس که مصرف خوراکی دارد

آلوبالو، آلبالو، قراصیا، آلوی ابوعلی

رجوع به ذوبال شود

موضعی است که مشک خوب از آنجا آرند، (رشیدی)، نپال، کشوری است در منطقۀ هیمالیا از شمال محدود است به تبت و از سه جهت دیگر به هندوستان، رجوع به نپال شود

درختی از جنس بادامیها از تیره گل سرخیان و آن نوعی از گیلاس است که میوه آن سرخ و ترش است قراصیا آلی بالی آلوبالو نمتک، میوه درخت آلبالو

نیودل مرغی که دارای بال محکم و نیرومند است، دلیر باجرات

یا نیم بالان، جمع نیم بال

((هَ))

نوعی بازی گروهی شبیه به فوتبال که توپ آن کوچک تر از توپ فوتبال است و با دست بازی می شود

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما